سفر به مشهدالرضا
سلام گل مامان.
بلاخره رکورد مسافرت نرفتنمون شکست و با مامانی و بابایی و دایی ابوالفضل به مشهد رفتیم. خیلی خیلی اذیت مامان و بابااحمد کردی. روز سوم بعد از نماز مغرب و عشا می خواستی مُهر یه آقایی رو برداری و منم برای اینکه اذیت نکنی دستت رو کشیدم . الهی بمیرم که دیگه نتونستی دستت رو تکون بدی. اونشب با گریه شیر می خوردی. صبح تو رو به دارالشفای امام بردیم. پزشک اطفال نبود و پزشک عمومی هم تشخیص داد که از دستت باید عکس بگیریم. مامان فدات بشه که از درد خوابت برده بود. تا عصر تو حرم موندیم تا پزشک اطفال بیاد و بعد از معاینه گفت خداروشکر مشکل حادی نیست ولی باید دستت رو گرم بگیری. تا 2 روز دستت رو تکون نمیدادی و یک دستی حرکت میکردی. الان خداروشکر بهتری و باز مثل قبل شیطونی هات ادامه داره. نفس مامان عاشقتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی