محمدحسین جانم ،محمدحسین جانم ،12 سالگیت مبارک
زهرا خانمزهرا خانم، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

❤خاطرات مرد کوچک❤

محمدحسین و کارهایش (6)

سلام عزیز مادر.... ببخشید که خیلی وقته عکس جدید نذاشتم ..... ماشاءالله روز به روز بزرگتر میشی و وقت مامان رو بیشتر پُر میکنی.... اول از همه میخوام ژستای جالبت رو جلوی دوربین برات ثبت کنم : روش های جدید برای سرگرم کردن شما در موقعیت های متفاوت : از وقتی بابایی پرده خونه مامانی رو نصب کرده ، هر روز صدای دریل رو در میاری و دیوار سوراخ میکنی ... این حیوونای بیچاره فقط برای یک روز برات جالب بودن.... من این کفشدوزکای خوشکل رو برای تزئین درب یخچال گرفتم.... یه شب که شدید بهونه گیری میکردی بابایی اینا رو برات با سینی آورد و چند روز هم با این بیچاره ها سرگرم بودی ....
12 خرداد 1393
1616 11 32 ادامه مطلب

25 ماهگیت مبارک...

سلام عزیز دلم.... ورودت به 25 ماهگی رو تبریک میگم... این روزا دلم خیلی گرفته و از دست روزگار بسی ناراحتم... شما هم به دلیل مشکلات ما کمی عصبی شدی... اصلا با بچه های دیگه سازش نداری.... تموم وسایل بازی رو برای خودت میخوای ومن از این موضوع خیلی نگران و ناراحتم... امیدوارم مثل تموم مراحل زندگی اینم به سرعت سپری بشه ...... خدا رو شکر تو مرحله پوشک گیری موفق بودی و فقط شبا پوشک میشی اونم به خاطر تنبلی مامانه ... خب حوصله ام نمیشه از خوابم بزنم و شما رو دستشویی ببرم.... دوستای گلم برای حل مشکلاتم شدیدا محتاج دعاهای گرم شما عزیزان هستم.. ...
4 خرداد 1393

روز پدر مبارک.....

  خدایـــا! به بزرگیـــــت قســـم … توعکس های دست جمعی … جای هیچ پدر و مـــــادری رو خــالی نذار … آمیـــــن   همسر عزیزم! نمی دانم که دانستی دلیل گریه هایم را، نمی دانم که حس کردی سکوتم را ولی دانم که می دانی من عاشق بودم و هستم. وجود ساده ات بوده که من اینگونه دل بستم.       ...
22 ارديبهشت 1393
1010 13 15 ادامه مطلب

تولدت مبارک...

  عزیز دل مادر .... کوچک مرد مادر..... تولدت مبارک باورم نمیشه به همین زودی 2 سال و 9 ماهه که پیشمی.... باورم نمیشه از اون روزایی که آرزو می کردم برای خودت مستقل بشی کلی گذشته.... بازم خداروشکر 2 سال زندگیت به خوبی طی شد..... ببخش که امسال به دلایلی نتونستم تولدت رو خوب بگیرم...  تم باب اسنجی برای تولدت انتخاب کرده بودم و حتی لباس هم تهیه کرده بودم ولی خب... (دلیلش رو برات تو دفتر خاطراتت می نویسم) خوشحالم تو بهاری دنیا اومدی که کلی مراسم داشتیم و داریم ... 16 فروردین : تولد بابایی 29 فروردین : تولد خاله زهرا (دختر خاله مامانی که از خواهر بهم نزدیکتره ، آخه مامانی آبجی نداره ) 30 فروردین : سالگرد ع...
4 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

مادرم کودکانه دوستت دارم کودکانه محتاج مهرت ... من برای آغوش پر مهرت همیشه کودکم دست منو ول نکن که من هنوز هم بدون تو زمین میخورم ... ... تبلور عشق روزت مبارک ... معذرت ميخواهیم فيثاغورس چراکه مادرسخت ترين معادلات است! معذرت ميخواهیم نيوتن چراکه راز جاذبه مادراست! معذرت ميخواهیم أديسون چراكه مادر اولين چراغ زندگي است! معذرت ميخواهم مجنون  چرا كه فقط مادر عشق است! از همه معذرت ميخواهیم ؛ چرا كه هر چقدر دوستتان داشته باشیم،هرگز و هيچگاه آن گونه كه مادرمان را دوست داریم دوستتان نخواهیم داشت ،زيرا او زني است كه وجودش ديگر هيچ گاه تكرار نخواهد شد ... ممنونیم مادر از اينكه هستی   ...
31 فروردين 1393

به مناسبت تولد عزیزترینم....

مرد من ورود به 30 سالگیت (16 فروردین) را تبریک میگویم .... همیشه به قداست چشمهای تو ایمان دارم چه کسی چشمهای تو را رنگ کرده است چه وقت دیگر گیتی تواند چون تویی خلق کند؟فرشته ای فقط در قالب یک انسان فقط ساده می توانم بگویم تولدت مبارک   ..... قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست با شکوه ترین روز دنیا تولد توست پس برای من بمان و بدان که عاشقانه دوستت دارم تو وجودت واسه من یه معجزه ست مثل تو هیچ کجا پیدا...
17 فروردين 1393

به مناسبت تولد قمری محمدحسین جان...

سلام عزیز مادر... ببخشید که خیلی وقته برات مطلب جدیدی نذاشتم.... دو روز دیگه شما وارد 2 سالگی میشی...(به ماه قمری) چون خیلی وقته برات عکس نذاشتم مطالب به هم پیوسته نیست برای همین از هم جداشون کردم...   نزدیک 1 ماه میشه که شیر نمیخوری.... عکسای زیر مربوط به مراحل از شیر گرفتن شما میشه.... اولش رفتیم یه امامزاده که بسته بود تو مسیر برگشت بابا پیشنهاد داد که غذا رو بیرون بخوریم...اینجا داری به آکواریوم ماهی ها نگاه میکنی ....برای همین رفتیم میز نزدیکتر که راحت باشی.. اینجا دیگه به خوبی تسلط داشتی... تو مسیر برگشت به امامزاده دیگه ای رفتیم که خداروشکر اونجا باز بود (دلم میخواست آخرین دفعه ای که شیر میخوری تو اما...
10 فروردين 1393